«شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَ مَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَى وَ عِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ؛ آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم این بود که: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید! و بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت می کنید! خداوند هر کس را بخواهد برمی‌گزیند، و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می‌کند.»(1)
 
بر هیچ ذی عقلی پوشیده نیست که مسأله ی تقریب بین مذاهب اسلامی و یکپارچه سازی صفوف امت اسلامی اکنون جزو آرزوهای همه ی امت اسلامی است و به دوش همه ی مصلحان گذشته که در ایمان از ما پیشی گرفته و بیشترین تلاش خالصانه ی خود را برای تحقق آن انجام داده و مردم را به آن دعوت کرده و به آن همت گماشته اند. این تلاش به ویژه در قرن اخیر چشمگیر بوده و بزرگانی همچون سید جمال الدین اسد آبادی(معروف به افغانی) و آیت الله بروجردی و پیشوایان بزرگی همچون محمد عبده، مراغی، قمی، شلتوت، علوبه باشا، محمد حسین آل کاشف الغطاء و واعظ زاده ی خراسانی در این تلاش شرکت داشته اند، (من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه) از مؤمنان مردانی وجود دارند که به پیمانی که با خدا بسته بودند با صداقت عمل کرده اند. این علما که عمق مصیبتی که جهان اسلام با هر مذهب و قومیتی به آن دچار شده بود، درک کرده و در راه خدا در درجه ی نخست علیه نفس خود قیام و سرانجام برای اصلاح جامعه ی اسلامی و بشریت تلاش کرده اند. از بهترین گفته هایی که دربارهی دعوت کنندگان به وحدت آمده است، نوشته ی فقیه حکیم و پرهیزکار، شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء، است که می گوید: آنها دعوت کنندگان به وحدت حقیقی و مشعل داران توحیدند، آنها دعوت کنندگان به حق و پیامبران حقیقت اند و رسولان خدا به بندگانش در این عصر می باشند. آنها نشانه های فراموش شده ی اسلام را احیا می کنند و مناره های پایین آورده شده ی محمدی را بالا می برند. با تلاش های پیگیر و زحمت های مستمر از سوی آن مردان (که اندک اند)، بشارت های خیر، آغاز و طلیعه های موفقیت، ظاهر گردیده و آن روح پاک در دل های مسلمانان دمیده شد و مردم مسلمان به یکدیگر و گروهی به گروه دیگر نزدیک می شوند و نخستین طلوع آن حقیقت، چند سال پیش در کنفرانس عمومی اسلامی که در سال ۱۳۵۰ ﻫ در بیت المقدس شریف برگزار شد، روی داد. در آن کنفرانس تنی چند از بزرگان مسلمانان گردهم آمدند و درباره مسایل اسلامی به گفتگو و تبادل نظر پرداختند. و با این که مذهب و ملیت های گوناگون بودند و کشور و خانه و کاشانه ی آنها از هم دور بود، در این گردهمایی که نخستین گردهمایی بشمار می رفت، نسبت به هم احساس اطمینان و برادری کردند و بقیه ی مسلمانان امیدهای بزرگی نسبت به آن کنفرانس داشته و این اجلاس چشم روشنی آنها و خار چشم دشمنان که هزاران خیال نسبت به آن داشته، بود.(2)
 
از آن زمان تا به امروز ده ها کنفرانس و بلکه صدها کنفراس در زمینه ها و تخصص های گوناگون و در شهرهای عمده ی کشورهای اسلامی همچون قاهره، تهران، جده، جاکارتا، عمان، بغداد، منامه و اسلام آباد برگزار گردید که در آن مسایل گوناگون و سودمند مورد بررسی قرار گرفت که نتیجه ی آن در راستای وحدت امت اسلامی و تأکید بر اهمیت تلاش های قابل تحسین است.

 

تأکید بر اهمیت وحدت امت اسلامی

مهم ترین دستاوردهای کنونی و آتی برگزاری کنفرانس های گذشته و تلاش های عملی صورت گرفته در جهت منفعت جامعه ی اسلامی از این قرارند:
 
1- اصول مشترک
اصولی وجود دارد که مورد توافق همه ی مسلمانان با گرایشات گوناگون شان می باشد، همچون توحید، نبوت، کتاب، قبله و غیره است که از پایه های اعتقادی و عملی به شمار می روند، و همگی ملاک و معیار وحدت اسلامی و برادری است به جز مسایل مورد اختلاف ویژه ی هر مذهب که جزو ویژگی های هر مذهب می باشند.
 
۲- پایین نگاهداشتن مذاهب
بر افراشتن شعار وحدت امت اسلامی و درخواست انجام تلاش از همه ی پیشوایان و پیروان امت اسلامی برای تحقق این آرمان فطری بدان معنا نیست که دیگر مذاهب را رد کرده و یا ادغام و یا مورد معامله قرار دهند و یا با قطع بخش هایی از هر مذهب به دلخواه مان (به منظور دسترسی به هدف مورد نظر با هر قیمتی که باشد) برسیم و یا مذهب تازه ای با تلفیق از همه ی مذاهب و یا برخی از آنها برای راضی کردن مردم بسازیم. «یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ کَانُوا مُؤْمِنِینَ»(3). به خدا سوگند می خورند تا شما مؤمنان را خشنود سازند، در حالی که اگر ایمان داشتند سزاوارتر بود که خدا و رسول او را خشنود سازند.
 
و نیز نمی توان فقط فصل های مشترک موجود میان مذاهب اسلامی را مورد توجه قرار داد و نقطه نظرهای مورد اختلاف مردود شمرده شوند که شاید فرضیه های ذکر شده طرفدارانی دارد و به نام وحدت اسلامی، خواهان اعمال آن باشند و غافل از آنند که آثار منفی این گونه مسایل منشأ چه اشتباهات و غفلت هایی بر جامعه ی اسلامی و دور بودن آنها از واقعیت اسلامی و انسانی خواهد بود، ولی علمای اسلام، آنان که خواهان یکپارچگی صف ها زیر پرچم اسلام هستند، بر این باورند که بایستی به اصول مشترک در اعتقاد و شریعت به اعتبار این که اصول اولیه ی اسلام هستند باز گردیم. اما نسبت به مسایل ورای این اصول که مسایل جانبی و فرعی است و در چارچوب دلیل و برهان غیر ضروری به نظر می رسند، اختلاف نظر میان مذاهب وجود دارد. ضمن حفظ مذاهب و احترام متقابل پیروان ایشان باید بدانیم باب اجتهاد در مسایل فرعی باز است به گونه ای که خداوند می فرماید: «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ ، إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ» (4) حال آن که پیوسته در اختلافند، مگر کسانی که پروردگارت به آنان رحم کرده و برای همین آنان را آفرید. اما علمای اسلام که آنان خواهان یکپارچگی صف ها زیر پرچم اسلام هستند بر این باورند که بایستی به اصول مشترک در اعتقاد و شریعت به اعتبار این که اصول اولیه ی اسلام هستند باز گردیم که طبق تفسیر برخی از علما، خداوند این اقوام را برای اختلاف و رحمت آفریده است.
 
۳- اصالت اسلام
آنچه برای مذاهب و افراد اصل است وجود اسلام در میان امت اسلامی است از این رو برای هیچ کس روا نیست که دیگر مسلمانان را به کفر متهم نماید و یا نسبت به اهل قبله و همه ی کسانی که پایبند به اصول اسلامی مورد توافق پیشداوری های نامطلوب نماید. و در صورت شک باید به علمای مذاهب و منابع معتبر آنها رجوع کرد. و تکیه بر شایعه ها و گفته های غیر مستند جایز نخواهد بود، و با مشخص شدن فصل های مشترک و اصول اساسی اسلامی، کمیته های تخصصی علمی باید نقش روشن کردن اندیشه ها را جهت امت اسلامی با معیارها و تکیه گاه های اصولی و فقهی به عهد گیرند. کسانی که به آن پایبند نباشند و یا بد فهمیده اند، باید آنها را به پایبندی به آن دعوت نموده و با زدودن شبهاتی که دارند، به راه رستگاری هدایت نماییم و در صورت عناد و لجاجت، مسأله فرق خواهد کرد و سرانجام، مرجع و منبع این علما، کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که این دو منبع مرجع اساسی برای شناخت نظر اسلام در همه ی امور و مسایل مربوط به هستی و زندگی و انسان در گذشته و حال و آینده او در دنیا و آخرت است)، احکام شرعی نیز زندگی و رفتار فردی و اجتماعی انسان را تعیین می کنند، اما دیگر اصول و منابع همچون عقل و قیاس و اجماع و نظایر آن هیچ حجیت نخواهند داشت مگر این که تکیه گاه آنها بنا بر نظر علامه شیخ محمدعلی تسخیری(5) دو منبع عمده و با شرافت یعنی کتاب خدا و سنت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) او باشد.
 
بنابراین، مشخص کردن اجتهادهای مذهبی در مکاتب کلامی که باعث کفر و فسق و ارتداد و کفر و غیره و مشخص نمودن اصول کلی و زمینه های مشهور در حیطه ی فقهی گوناگون تنها بر اساس این دو منبع انجام می گیرد.
 
4- اجتهاد
اجتهاد یعنی استنباط حکم شرعی فرعی از ادله ی تفصیلی در زمینه هایی که دلیل قطعی و حکم ضروری اسلامی در آن نباشد.
 
و آنچه از فرمایش علما برداشت می شود، مورد اجتهاد مجموعه ای از مسایل که درباره ی آنها دلایلی قطعی از نظر اثبات و دلالت وجود نداشته باشد و مسایلی که امت اسلامی نسبت به حکم آن اتفاق نظر و یا اجماع نداشته، و هر مجتهدی که در این مسایل [در صورت دارا بودن شرایط اجتهاد از راه های صحیح استنباط حکم شرعی پیروی کرده باشد] مصیبت باشد، اجر خواهد داشت و مرتکب گناه نخواهد بود. بدین معنی مسایل ی که در مورد آنها دلیل های قطعی از نظر اثبات و دلالت وجود نداشته باشد و یا این که همه امت نسبت به آن اجماع نظر داشته باشند، جزو مسایل اجتهادی نخواهد بود. بلکه از نظر شرعی اجتهاد در آنها ممنوع است. از این رو اگر مجتهد در این گونه مسایل اجتهاد نماید و اجتهاد او موجب مخالفت با احکام مذکور شود در آن صورت او پیش خداوند گناهکار است، چون اجتهاد او در مسایلی می باشد که اجتهاد در آن جایز نیست. نظیر وجوب نماز، خمس، روزه، زکات، حج و دیگر مسایلی که به عنوان معلوم از دین شناخته شده اند «آنچه گفته شد در بر گیرنده مسایل اعتقادی موجود در علم کلام نخواهد بود.»
 
بنابراین، ثوابت و محکمات شرع اندک و محدودند که با ضروریاتی که اهل قبله یعنی مسلمانان درباره ی آنها اختلاف نظر ندارند، شناخته می شوند، به گونه ای که جایگاه اجتهاد در اسلام را جایگاهی بزرگ و امری ضروری قرار می دهد که نمی توان به هر علتی آن را متوقف کرد. چون توقف آن به معنای توقف بخش بزرگی از احکام شرعی خواهد بود.

 

گشودن باب اجتهاد

اکنون اهمیت گشودن باب اجتهاد در مسایل مورد اختلاف غیر ضروری از نظر مذاهب اسلامی آشکار گردیده است که این اجتهاد بر پایه ی پایبندی به حق و احتجاج به ادله ی یاد شده و پذیرفتن نتیجه ی بحث ها بر اساس دلایل با در نظر گرفتن انصاف و ادب مناقشه به نحو احسن و گزینش بهترین بر مبنای معیارهای اسلامی منصوص و معقول است که در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی عاری از گناه باشد، استوار خواهد بود. بررسی مسایل مورد اختلاف طبق نگرش تقریب و تحبیب باید به منظور دسترسی به صواب و تلاش به وفاق تا حد امکان عاری از غلو و اغراق نسبت به دیگران باشد. از این رو، گفتمان و بحث سالم و منطقی در عقیده، فقه و تاریخ باز است و آنچه در این زمینه مردود است، سوء استفاده و به ضعف کشاندن دیگران و تحمیل نظر بر آنان و عدم احترام به یکدیگر و بحث های کلیشه ای و حرکتی خداپسندانه نباشد.
 
از نظر شرعی و عقلی پذیرفته نیست که اختلاف فکری در مسایل اجتهادی به کشمکش عملی و حقیقی غیر قابل توجیه تبدیل شود. بنابراین، شناخت دقیق عناصر مربوط به واقعیت موجود و بررسی آن از نظر موضوعی همراه با شجاعت و بکارگیری این شناخت در تغییر وضعیت امت و انجام تغییر لازم در جهت تحقق خیزش امت است. انجام نقش پیشتاز مجدد آن با استفاده از توانایی های فنی و امکانات انسانی و منابع طبیعی آن اهمیت به سزایی دارد، و نیز بر ما لازم است که اوضاع موجود مسلمانان را چه در جنبه های مثبت و یا جنبه های منفی آن بررسی نماییم تا از این راه حرکت خود را با تغییر وضعیت موجود به سوی آینده ای درخشان تر هدایت نماییم تا امت اسلامی واحد بتواند نقش تمدنی خویش را که خداوند متعال او را به ایفای آن مأمور نموده، ادا کند. این نقش همان هدایت حرکت مردم و ملت ها به ارزش های حق و خیر و عدل است که خداوند متعال پیامبران خود را برای آن ارسال نموده و آخرین آن رسالت خاتم الانبیاء محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.
 
محورهای مهم و تأثیر گذاری وجود دارد که می توان در تهیه ی یک استراتژی تقریبی در جهان اسلام از آن استفاده کرد که به طور مختصر می توان درباره آنها سخن گفت. مواردی همچون مکاتب کلامی و مذاهب فقهی و نقش سیستم های سیاسی و پروژه های اقتصادی و دستگاه های نظامی و امنیتی و نیز محورهای علمی و دانشگاهی و دستگاه های اطلاع رسانی نوشتاری و شنیداری و نهادهای مردمی و سازمان های سیاسی و حزبی و غیره، ولی ما در این مقاله به ذکر چهار محور برتر اکتفا می کنیم و امیدواریم که بتوانیم اندیشه ی خود را حتی بگونه ی اجمالی بیان نماییم و راه را برای دیگران جهت ارایه ی جزئیات آن و بهره گیری بیشتر باز کرده باشیم.
 

محور نخست: علم کلام

١- اهمیت علم کلام
اهمیت علم کلام و نقش آن در تقریب بین امت اسلامی روشن است. این اهمیت در برقراری روابط میان مسلمانان چه مثبت و چه منفی، قابل تردید نیست. نخستین اختلافات و بیشترین بخش به گونه ای مربوط به مباحث کلامی است هر چند که اختلاف میان پیشوایان مسلمانان احتمالا محدود به جنبه های علمی و بحث و درس باشد، ولی هنگامی که این بحث به سطح پایین تر و عوام مردم برسد، گاهی به فحاشی، دشمنی، کشمکش و گاهی به درگیری و جنگ هایی میان پیروان مذاهبی که خود را به اسلام منسوب می دارند، می انجامد. در حالی که دین اسلام دین صلح و تسلیم همگان در مقابل ارادهی خدای یکتا و واحد و نهی کننده همه این گرایش های مذهبی تنگ نظرانه است.
 
مسایل زیادی برای بررسی و تبادل نظر و گفتمان مطرح شده اند، هر چند که امروزه به برخی از آنها توجه نمی شود و من تنها به ذکر عناوین آن، جهت یادآوری اکتفا می کنم. مواردی از قبیل: امامت، خلافت، مرتکب گناه کبیره، جبر و اختیار، حدوث و قدم قرآن، تحریف قرآن و بسیاری دیگر از مسایلی که امروزه سخنی از آن به میان نمی آید. در حالی که این مسایل در گذشته باعث چند دستگی و تفرقه و جنگ می شد. و ما نمی توانیم نقش حکومت های بنی امیه و عباسیان و ورود فلسفه ی یونانی را در این زمینه فراموش کنیم. فلسفه ی یونانی اصطلاحاتی داشت که معانی ویژه خود را در علم کلام اسلامی و فلسفه ی اسلامی و تأثیر زیادی در مباحث کلامی داشته است که متأسفانه امروزه نیز شاهد بکار گیری آن از سوی برخی دانشمندان اسلامی هستیم. اصطلاحاتی که مدلولهای ویژه ی خود را دارد و شاید در دیانت مسیحی و غیره موضوعیت داشته باشند، ولی نمی توان آنها را به مفاهیم اسلامی و اندیشه های نابی که از وحی رسالت ختمی مرتبت بر گرفته شده اند، تعمیم کرد.
 
2- تجدید نظر در منابع
منابع علم کلام سنتی نمی توانند یک تصویر حقیقی از وضعیت علمای مکاتب کلامی گذشته را ارایه دهند. بسیاری از موارد وجود داشته اند که برخی از صاحب نظران کلامی به عنوان پیشوایان مکتب کلامی معرفی شده اند - وای به حال امتی که در آن نظریه ها به عقاید و مکتب خاص تبدیل شود - و نیز گروهی که پیروان اندکی داشتند بزرگنمایی شده اند که چنین چیزی شبیه تکثر احزاب سیاسی و ائتلاف ها که در پی پیروزی هر انقلابی و یا تغییر یک نظام سیاسی مشخص صورت می گیرد، است. برخی افراد، از زمان و مکان مشخص فراتر نمی روند و این مسأله باعث ایجاد تصویر نادرستی از وجود چند دستگی میان مذاهب و فرقه های منشعب از آن گردیده است و این تصویر با قرائت یکنواخت کلامی نزد بسیاری از مسلمانان باقی مانده است بی آن که مورد نقد حقیقی و یا - فرقه ای نسبت به آن انجام گیرد. بدین معنی است که تصویری که ملل و نحل ارایه می دهند را نباید پایان کلام و فصل الخطاب دانست، بلکه زمینه برای تجدید نظر و ارزیابی مسأله باز خواهد ماند.
 
3- حیاتی بودن علم کلام
مطالعه ی عقاید کنونی مذاهب اسلامی علاوه بر بررسی تحول تاریخی آن یک تکلیف علمی بر دوش صاحب نظران تحقیق بشمار می رود و این بدین معنی است که منابع نظریه های کلامی مکتوب در کتاب های علم کلام تنها مرجع برای مشخص نمودن دیدگاه های مکتب های کلامی نیست بلکه بسیاری از این دیدگاه ها تا کنون منقرض گردیده و یا این که شاهد تحولات ریشه ای و یا جزیی شده اند، از این رو نمی توان بدان استناد کرد.
 
آیا ممکن است اکنون نسبت معتقدان به قیاس را در میان اهل سنت مشخص کرد؟ و در میان شیعیان چه نسبتی از قایلان به ولایت تکوینی وجود دارند؟ و یا این که آیا کسانی وجود دارند که به تحریف قرآن قائل باشند و اینها چه نسبتی از مسلمانان را تشکیل می دهند؟!
 
امروزه با توجه به وجود چالش های جهانی سازی و تهاجم فرهنگی و نابودی اندیشه ای که توسط غرب انجام می گیرد، نیاز مبرمی به احیای علم کلام و بالندگی و سرزندگی آن داریم. و پاسخ طبیعی به مسایل مهم اندیشه ای و مشکلات آن در زندگی یک مسلمان و زدودن اختلافات مذهبی داریم تا این اختلاف جایگاه تازهی خود را در پرتو علم کلام پیدا نماید که این مسأله می تواند موجب کاهش اختلاف گردد و در پرتو اوضاع عصر و تحولات زندگی، نگرش تازه ای نسبت به پیروان دیگر مذاهب داشته باشیم.
 
اندیشمندان اصلاح طلب نیز باید فرمول تازه ای از عمق دین، بی آن که از غربیان الگو بگیرند، ایجاد نمایند تا زمینه های تقریب میان همه مذاهب اسلامی را فراهم گردند. لذا، به جریان های افراطی موجود در مذاهب نباید اجازه داد، به بهانه ی این که اصالت بیشتری و یا سلفی گری بیشتری دارند، دینداری را در انحصار خود بدانند.

 
4- تحقیقات دائرة المعارفی
ارایه ی عقاید اسلامی با در نظر گرفتن نظریه های همه فرقه های اسلامی و پیشتازان اندیشه ی اسلامی معاصر و اشاره نمودن به ادله ی آنها و عدم پیروی از روش های غیر علمی و فریبکارانه و تحریف و تزویر و تقطیع و نسبت دادن آرا به اشخاص و مذاهب بی آن که به منابع اصلی رجوع شود، و عدم تکیه کردن بر استنباط و نتیجه گیری از برخی سخنان آنها و به عبارت دیگر برداشت ایده ای که لازمه ی نظریه های ایشان باشد.
 
ما به انجام تحقیقات و مطالعات گسترده و دائرة المعارفی جهت انجام مقایسه میان آرای کلامی نیاز داریم به گونه ای که نویسنده خود را از تمایل و یا تعصب و غلو دور بدارد و از روش های سخنرانی برای برانگیختن احساسات توده های مردم و افکار عمومی به نفع این طرف و یا آن طرف پرهیز شود و نباید نسبت به یک مذهب و یا یک شخص قضاوت جزمی ارایه دهیم، مگر این که این قضاوت بر مستند بدلیل بوده باشد و در نقد خود نباید از مسایلی چون موضوعیت و روش علمی و انصاف و ارایه ی تصویر شفاف و روشن غافل ماند.
 

محور دوم: مذاهب فقهی

تعدد مذاهب
از قرن نخست هجری مکاتب فقهی و کلامی و صوفیانه ی متعددی نمایان می شوند که مهمترین این مذاهب اسلامی امروز به دو مذهب اهل سنت و شیعیان و شاخه های شناخته شده آن دو محدود می شوند. که برخی از علما بر این عقیده اند که تعدد مذاهب یک پدیده ی طبیعی در دین اسلام است و ناشی از تلاش و اجتهاد و علمای آن مذاهب و مطالعات پیگیر ایشان برای استنباط و نتیجه گیری حقیقت های شرعی از کتاب و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است. ولی آن چه دردناک است، کشمکش های خونینی که گاهی میان پیروان این مذاهب روی می داد، و آیا علت این رویدادهای تلخ ناشی از اجتهاد فقهی مجاز از طرف خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او جهت بیان حقیقت ها پس از کشف آنها است حقیقت هایی که درباره ی آنها نه نص و نه دلالت قطعی وجود دارد، در حالی که انسان در زندگی طبیعی خود در زمینه های گوناگون روی این روش تکیه می کند و یا این که علت آن عواملی سلطه گر سیاسی و غفلت و نادانی و اغفال است. ا ما با رجوع به سخنان بندگان خدا از مصلحان و علما و اهل ورع و تقوی می بینیم که زندگی مشترک میان مذاهب اسلامی در سطح پیشوایان و پیروان آنها یک سنت اسلامی نیکویی است که پیروی از آن معمول بوده است. چگونه می شود که با یکدیگر در اختلاف باشند، حال آن که آنها مکلفند پیروان ادیان دیگر با هر گونه اندیشه ی کفر آمیز و شرک آلود را در میان جامعه خود پذیرا باشند؟
 
بنابر این چگونه می شود که یک امت که در توحید و نبوت خاتمیت و قبله و ارکان و ستون های اسلامی ضروری باهم هم عقیده باشند، پیرامون مسایل اجتهادی و استنباطی با هم درگیری و کشمکش داشته باشند !؟
 
فرمایش علما
بسیاری از علما درباره ماهیت اختلاف در این گونه مسایل مطالبی بیان داشته اند. شیخ فقیه عبدالمجید رییس سابق دانشگاه الازهر در پی یادآوری دو نوع از احکام که اسلام بر آن استوار است، می گوید: احکام ثابت، احکامی هستند که باید به آن ایمان داشت و اختلاف در آن مذموم و جایز نیست. اما نوع دوم احکام، احکامی هستند که اختلاف نظر پیرامون آنها یک امر طبیعی است، چون ذهن ها متفاوتند و منافع گوناگون و روایت ها با هم تعارض دارند و معقول نیست در چنین حالتی در یک جامعه اختلاف نظر پیرامون اینگونه مسایل وجود نداشته باشد، و همه ی افراد آن جامعه نسبت به همه امور خود یک نظر داشته باشند چنین اختلافی غیر قابل نکوهش در اسلام است مادامی که این افراد که با هم اختلاف نظر پیرامون این گونه مسایل دارند در بحث و تحقیقات خود خلوص نیت داشته و تلاش خود را برای شناختن حق و روشن کردن آن بکار گرفته باشند. (6)
 
مرحوم امام شیخ محمد حسین کاشف الغطاء نیز در این باره سخنی دارند که بر اندیشه و سابقه تأکید می کند: مسلمانان روی یک سخن متفق القولند که قرآن کریم وحی خداوند متعال است و عمل به آن واجب است و منکر وحی بودن آن کافر است و قرآن بر لزوم برقراری توافق و برادری میان مسلمانان صریح بوده و مردم را از جدایی و دشمنی بر حذر داشته و پس از توافق آنها بر لزوم پیروی از متون قرآن کریم، هر چند که اختلاف میان آنها در غیر قرآن شدت داشته باشد. میان آنها نیرومند ترین روابط توحیدی و پیامبری (صلی الله علیه و آله و سلم) و قبله و دیگر ارکان و ستون های دین وجود دارد و اختلاف میان مسلمانان در موارد استنباط و یا فهم مطالب قرآن کریم در برخی از زمینه ها یک اختلاف اجتهادی است که موجب کینه و دشمنی نمی گردد.
 
البته سخنان صریح و روشن دیگری از پیشوایان مسلمان از هر دو گروه در این زمینه نیز وجود دارد که برای رعایت اختصار از آن صرف نظر می کنیم.


علت اختلاف

همان گونه که قبلا نیز گفتیم عامل اصلی اختلاف غیر مشروع میان مذاهب اسلامی نادانی و غفلت و اغفال مردم و سیاست است که نقش خود را در بهره برداری از عواطف پاک و با ایمان مردم ایفا می کند و نیز غفلت مردم از هدف های اسلامی اصیل و از منافع استراتژی عموم مسلمین می باشد. و مشکل واقعی شاید در نکته ای باشد که دکتر قرضاوی به آن اشاره داشته اند و آن در «انصاف العلماء» نیمچه عالم ها است، وی بر این باور است که این آفت اختلاف نامشروع در عوام مردم و یا در عالمان با اخلاص نیست چون عالم حقیقی شری ندارد - ان شاء الله - و آدم های عوام و معمولی مردم نیز شری ندارند، چون معمولا آنها پیرو علمای خود هستند و مسایل را از علما می پرسند ولی مشکل در نیمچه عالم ها است و روی همین اصل گفته اند «إنما افسد العالم الانصاف» یعنی نیمچه عالم ها جهان را به فساد کشانده اند. این نیمچه عالم ها همان هایی هستند که برخی از کتاب ها و احادیث را خوانده اند و یا به برخی نوارها را گوش داده اند و فکر کرده اند حالا دیگر عالم شده و برخی به خود نگاه می کنند، می بینند که شیخ الاسلام شده اند و چنانچه به آنها گفته شود ابو حنیفه چنین گفته است و یا مالک این نظر را دارد، آنها می گویند آنها مردانی (عالم) بودند، ما هم برای خود مردانی [عالم] هستیم. در واقع آن چه شیخ قرضاوی در این باره گفته است هر چند که خیلی ها را راضی نمی کند.
 
نیز درست است که: ما نباید تلاش های تقریب میان مذاهب اسلامی را تنها در تقریب میان مذاهب فقهی محدود کنیم، چون فقه علم فروع دین است و به هر میزان که اجتهاد و نورپردازی در فقه اسلامی افزوده شود، اجتهادها در احکام فقهی نیز متمایز می گردد. و گشودن افق ها در برابر تمایز اجتهاد باعث به حرکت در آوردن عقل اسلامی مجتهد می گردد،(7) ولی این نیز صحیح نیست که صحنه ی تقریبی فقه را در بهترین فرض ها تلاشی در صحنه آسانتر بدانیم، چرا که این صحنه ی مشکل واقعی اختلاف های میان مذاهب اسلامی بخصوص میان اهل سنت و شیعه صحیح نیست، زیرا که به معنای نادیده گرفتن رویدادهای تاریخی وضعیت موجود است و حقیقت امکان بر قراری تقریب میان همه ی قشرهای جامعه ی اسلامی از سیاستمداران و اقتصاددانان و غیره به استثنای نیمچه علما می باشد، چون گردآوری آنان در یک جا و وادار کردن آنها به پیروی از یک برنامه، کاری دشوار و سخت است. بنابراین، اختلاف مذهب نباید موجب کشمکش شود، مگر این که این اختلاف همراه با چشمداشت های سیاسی و یا غفلت های طبیعی و نادانی و یا چشمداشت های اقتصادی و یا حزبی باشد.
 

محور سوم: محور سیاسی

با توجه به اهمیت این محور در روابط میان پیروان مذاهب امت اسلامی در سرتاسر بلاد اسلامی واثر گذاری این نوسان بالا و پایین روند تقریب که معمولا وابسته به نوسان های روابط سیاسی و دیپلماتیک میان هیأت های حاکمه در هر یک از کشورهای اسلامی است، که هرگاه زمامداران نسبت به یک مسأله ی سرنوشت ساز مربوط به جهان اسلامی بوده توافق کنند. ما شاهد حمایت نیرومند توده های مردم از آنها بوده ایم هر چند که این توده ها محافظه کاری هایی نسبت به زمامداران خود داشته باشند و بهترین نمونه آن موضع گیری این ملت ها نسبت به اشغال فلسطین و عراق است. ولی ما در نظر نداریم که وارد این محور با همه ی جنبه های آن شویم، بلکه تأکید ما بر تغییر دادن ارزش های سیاسی اعمال شده و تبدیل نمودن آن به ارزش های سیاسی اسلامی جدید است، نظیر مخالفت با سلطه ی بیگانگان بجای اطاعت از بیگانگان و سازش با آنها و مبارزه و جهاد در برابر سیاست های سلطه جویانه ی استکبار در مقابل محافظه کاری و ذوب شدن سیاسی و ایجاد ذهنیت عملی جدید در اجرای اصول الهی در جهت تشکیل جامعه و دولت اسلامی جهانی که در برگیرنده ی همه ی کشورها و ملل باشند، جامعه ای با تفکر خدایی و ایمانی جایگزین پذیرفتن جامعه و دولت سازش کار با ویژگی های جامعه ی غربی، علاوه بر چالش های ناشی از پدیده ی جهانی سازی که تلاش دارد کل منطقه و سرنوشت ملل مستضعف آن را و ملل اسلامی را زیر کنترل خود در آورد.

 
حکومت شاه
یکی از مهمترین چالش هایی که در این راستا وجود داشت ایجاد اختلاف های فرقه ای در دوران زمامداری شاه ایران میان جامعه ی اسلامی بود، در حالی که این جامعه بیش از یک قرن بطور پیاپی تلاش می کرد فرقه گرایی نامطلوب را که منشأ آن خودخواهی و خیره سری و سرکشی داخلی روح سلطه طلبی بشر بود و هیچ ربطی به هیچ مذهبی نداشت از میان بردارد. از این رو شاه مدفون مدت نزدیک به چهل سال با کمک نخبگان و مشاوران خود که در غرب آموزش دیده بودند بر ایران حکومت کرد ایران نیز در آن دوران به عنوان مطمئن ترین هم پیمان برای ایالات متحده ی آمریکا در جهان بود. شاه مانند پدرش توسط نیروهای خارجی به تخت سلطنت نشست. او دچار جنون قدرت شده بود، از این رو هزاران نفر از علما و نخبگان ایران را به قتل رساند. سرکوب و شکنجه و زندان ها و تبعیدها از ویژگی های انقلاب سفید آمریکایی شاه بود. وی با این انقلاب خود کشاورزان و کشاورزی را به نابودی کشاند و کشاورزان ناچار می شدند برای برخوردار شدن از یک زندگی بهتر روستاهای خود را به س وی شهرها رها نمایند، آنها که از مهارت های لازم برای کار در شهرها برخوردار نبودند، مجبور بودند در شهرها در مناطق پرجمعیت با تراکم بالا و بی هدف سکنی گزینند. در حالی که شاه در چنین شرایطی در ماه اکتبر سال ۱۹۷۱م به برگزاری جشن های دو هزار و پانصد ساله ی شاهنشاهی ایران اقدام کرد و بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در آن زمان برای گردآوری شخصیت های با نفوذ جهان «طبق ادعای وی» در این جشن ها هزینه کرد. وی این جشن را در پرسپولیس، پایتخت ایران پیش از اسلام، همچون کوروش شاهنشاه گذشته ی ایران برگزار کرد. در این جشن ها که به مدت یک هفته به میهمانی ها ادامه داشت، غذاهای ارایه شده به میهمانان از جمله ۲۵ هزار شیشه شراب بود که توسط رستوران مکسیم پاریس تهیه می شد. شاه با این کار خود، اصول اسلامی و انسانی متعلق به هویت ایران و سنت های اسلامی را زیر پا گذاشت و الگوهای عیاشی و اسراف در این جشن غربی مآب در مکانی که تاریخ آن به پیش از اسلام بر می گشت چشمگیر بود. اما اقدام های خونباری که علیه تظاهرات مردم و قشرهای گوناگون آن در استانها و روستاهای ایران انجام می گرفت، بی حد و حصر بوده است. حال آیاما می توانیم این گونه اقدام های جنایتکارانه و غیر انسانی شاه را به شیعیان نسبت دهیم؟ و آیا می توان نام شیعه را روی چنین جانور درندهای گذاشت؟
 
حکومت صدام
صدام عفلقی نیز بیش از سه دهه با پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم سیستم های شرقی و غربی بر عراق حکومت داشت. چه خوب بود اگر اربابانش به او اجازه می دادند، تا دربارهی جنایت های درندانه ای که در کشور بین النهرین انجام داده، سخن بگوید. یکی از مهم ترین ویژگی های حکومت خونبار او آباد کردن گورستان های دسته جمعی و پر کردن زندان ها از وجود علما و اندیشمند شیعه و سنی و بکارگیری سخت ترین شکنجه های روانی و جسمی توسط جلادانش و تبعید و ترور و کشتار علما و دانشمندان از قومیت ها و فرقه های گوناگون که پیش قراول آنان علامه و فقیه و فیلسوف مجاهد آیت الله سید محمدباقر صدر بود که ایشان از سلاله ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، و فراهم کردن زمینه ی مناسب برای حضور ناوگان های نظامی غرب و استکبار و در رأس آنها ایالات متحده ی آمریکا است که در پی اشغال نزدیک ترین و عزیزترین همسایه ی عراق یعنی کویت رخ داد که به ریختن خون صدها هزار نفر از مسلمانان در عراق و کویت و ایران در طی جنگ های خانگی و قومی و تجاوز نظامی به کشورهای همسایه و اعمال بزرگترین جنایت در جهان اسلام علیه ملت خود در حلبچه انجامید. در آینده تاریخ شمار کسانی که با اقدامات ستمگرانه و تجاوزکارانه ی این رژیم در زمین مقدس بین النهرین به قتل رسیده اند، بازگو خواهد کرد. همه ی این تحقیرها و جنایات در برابر دیدگان سازمان های بین المللی رسمی و دولت های دمکراتیک متمدن انجام می گرفت بلکه این اقدامات و اجرای پروژه های فتنه و تفرقه در جهان اسلام و ایجاد چند دستگی و اعمال ستم با کمک آنها رخ داده است، ولی سرانجام همان گونه که سنت تاریخ است باطل سرنگون شد و حق به ملت عراق خواهد رسید، و زمامداری او هم چون سرنوشت همتای او محمدرضا پهلوی به زوال و نفرین همیشگی ملل جهان اسلام و همه ی انسان ها پیوست. غرب وحشی اکنون به نام سلاح های کشتار جمعی و رهایی ملت عراق و بازگشت امنیت و امان به آن کشور و دموکراسی و دفاع از حقوق بشر و نظیر این شعارهای تو خالی به عراق یورش برده است. در حالی که هیچ یک از این شعارها صحت نداشته و حتی دانش آموزان ابتدایی دروغ بودن آن را می دانند. شعارهایی که هرگز توسط کافران و دشمنان اسلام برای مصلحت مسلمانان انجام نگرفته است. حال با توجه به آنچه که گذشت آیا می توانیم صدام وحشی و خونخوار را جزو اهل سنت و یا مسلمان و یا جزو انسانیت بدانیم؟ نه هرگز.
 
بنابراین، این بحث سنی و یا شیعه نیست، بلکه مسأله ی سلطه گری است که مستبدان و دژخیمان بنام اسلام و بنام مذاهب آن را دنبال می کنند. از این رو ما باید در بررسی مسایل و سخنان سیاسی خود آگاه باشیم تا جلوی اختلاف سیاسی را بگیریم و به آن دامن نزنیم. بلکه دولت ها و ملت های مسلمان سعی کنند توانایی های خود را بسوی دسترسی به یک وحدت سیاسی و موزون و قابل قبول بکار گیرند. آیا این شگفت آور نیست که گویش سیاسی آمریکا در دو جهت عکس باشد تا محصول را در سبد مکر و حیلهی خود بریزد، از یک سو خود را با لباس نصیحت کننده به شیعیان نشان می دهد و این که زمینه را برای روی کار آمدن یک حکومت شیعه در عراق در پی سال ها محرومیت و شکنجه هموار می کند و از سوی دیگر اهل سنت را نسبت به نفوذ شیعیان و زیر کنترل گرفتن اوضاع در عراق بر حذر می دارد؟ ما کدام یک از این دو موضع را بپذیریم و هدف چیست؟ این را با صراحت باید گفت که استکبار جهانی و در رأس آن ایالات متحده ی آمریکا هیچ گاه برای مسلمانان سنی و یا شیعه دلسوزی نکرده و نخواهد کرد. بلکه همه ی تلاش خود را به کار می گیرد تا منافع ملی آمریکا را در کشورهای اسلامی ما که از سوی مراکز مطالعات استراتژیکی آمریکا تعیین می شود تحقق بخشد و وضعیت موجود بهترین گواه بر این مدعی است. از این رو نباید به موضع اعلام شده چند رنگی آمریکا توجه کرد و هیچ راه حلی برای عراق و برای هیچ ملت مسلمانی در جهان اسلام بزرگ وجود ندارد، مگر وحدت ملت های این جهان هر ملیتی که دارند و سرنوشت خود را بدست خود رقم بزنند و از درگیری و کشمکش و جنگ با یکدیگر بپرهیزند و اشغال گران را با هر وسیله ی ممکن و مناسب که استقلال و اسلامیت آنها را ضامن می باشد، از کشور خود بیرون کنند. یک نویسنده ی یهودی به نام «آلفرد نینیتال» می گوید: دولت های استعمارگر از سیاست تفرقه افکنی در منطقه پیروی می کنند، از این رو با بهره گیری از قومیت ها و فرقه ها و تعصب های موجود در این کشورها سعی در درهم شکستن جهان عرب دارند تا این کشورها و پس از آن جهان اسلامی را زیر سلطه ی خود در آورند.(8)

 

محور چهارم: محور اقتصادی

تکامل اقتصادی میان ملت ها و دولت های جهان اسلام یک ضرورت تقریبی و اساسی فراموش شده در میان امت است که این مسأله ناشی از عدم شناخت اهمیت این موضوع در زندگی توسط محافل جامعه ی اسلامی است. علی رغم بکار گیری تلاش های پیگیر و مستمری که در راستای تقریب صورت می گیرد.
 
بازپس گیری شرافت امت و عزت و پیشرفت دوباره ی آن، تنها از راه تحقق توسعه ی اقتصادی و اجتماعی موزون و حساب شده و مقابله با چالش های اقتصادی تحمیلی بر همه ی جهان مستضعف امکان پذیر است. ما با ایجاد ائتلافی محکم و نیرومند اقتصادی، توان مقابله با کارتل ها و ائتلاف های اقتصادی حاکم بر جهان را خواهیم داشت. ائتلاف های موجود اقتصادی در آستانه ی بلعیدن اقتصاد جهان اسلام می باشند و تنها روزنه ای از امید در کشورهای اسلامی وجود دارد که ناشی از منابع خدادادی و مغزهای با استعداد و برخی از توجه به آینده ی امت و وجود اندک روابط اقتصادی ناشی از تربیت الهی موجود در محافل این جامعه می باشد که توان مقاومت را به این امت داده است.
 
توجه به برنامه ریزی اقتصادی فراگیر در کلیه ی امور زندگی، اقتصاد و بازرگانی از سوی مغزهای با استعداد و متخصص در این زمینه، و اقدام دولت ها و زمامداران آنها به تمکین این اندیشه ها جهت بررسی موضوع با نگرشی بی طرفانه و تقریبی که منافع همه ی ملل اسلامی را در برگیرد، کمک خواهد کرد. طرح ها و پروژه ها را بر مبنای مکانیزم های متناسب با امکانات هر کشور در جهان اسلام انجام دادن، یک ضرورت است. این تلاش ها تا حدودی در حال انجام گرفتن است، ولی توجهی که ناشی از یک اراده ی جدی باشد نیاز به تلاش مضاعف دارد. ساختار اقتصادی، تأثیر مستقیم و غیر مستقیم روی سایر زمینه های سیاسی، نظامی و امنیتی و حتی دعوت اسلامی فراگیر در راه ارشاد انسان دارد. در گذشته، منابع مالی فراوانی برای اجرای پروژه های تفرقه افکنی میان مردم و هزینه کردن آن در روزنامه ها و رادیوها و احداث نهادها و ترتیب عناصر مورد نظر و بکارگیری مغزهای اسلامی در روندی معکوس و بر خلاف راه تقریب و وحدت اسلامی اختصاص می یافت. امروزه نیز پروژه های مبارزه با تروریسم طبق تعبیر و اصطلاح معمول، مستلزم هزینه کردن منابع انسانی زیادی از جهان اسلام خواهد بود. شاید بسیاری از تعصبات و تحجرهای کورکورانه باعث اجرای چنین پروژه هایی شده باشد که به پراکندگی و تفرقه میان مسلمانان با روش های گوناگون ناشی از عدم عقلانی بودن آنها منجر شده است. چنین پروژه هایی هزینه های زیادی برای مسلمانان داشته است و بنا به گفته ی مرحوم شیخ احمد کفتارو، هزینه کردن یک چهارم چنین بودجه هایی برای فعال کردن دعوت اسلام در سطح جهانی کافی است بقیه ی این هزینه ها می تواند در جهت حل مشکلات روزافزون اقتصادی جهان اسلام و تحقق زندگی شرافتمندانه برای ملل فقیر اسلامی صرف شود.
 

جهان اسلام

با یک نگاه گذرا به اوضاع حاکم در جهان اسلام و امکانات و منابع موجود در آن عوامل عقب ماندگی و وابستگی این جهان برای ما مشخص می شود.
 
مساحت جهان اسلام نزدیک به ۲۳ میلیون کیلومتر مربع است. این مساحت معادل یک چهارم کل مساحت خشکی موجود در جهان است که بالغ بر ۱۶۹ میلیون کیلومتر مربع می باشد. مساحت زمین های کشاورزی در جهان اسلام بالغ بر 3.11  ٪ مساحت جهان اسلام است که این زمین ها در بیشتر کشورها اسلامی دارای منابع آبی شیرین و طبق گفته ی دانشمندان، موقعیت جغرافیایی جهان اسلام در کره ی زمین به مثابه ی قلب جهان است و منابع انسانی موجود در جهان اسلام نزدیک به یک چهارم جمعیت جهان است. چنانچه کشورهای اسلامی طرحی را به اجرا در آورند که از امکانات بالقوه و بالفعل موجود در آن بهره برداری شود، حتی مشکل بالا بودن تراکم جمعیت در برخی از این کشورها نیز حل می شود. منابع طبیعی موجود در کشورهای اسلامی یک نعمت و یک موهبت خدادادی است که نیرومندان بیش از ضعیفان آرزوی داشتن آن را دارند. کشورهای اسلامی بیش از دو سوم منابع نفتی و یک چهارم منابع گازی و یک دهم منابع آهن. و بسیاری از معادن دیگر همچون طلا و مس جهان را با نسبت های متفاوتی در اختیار دارند.
 
همه ی این منابع، جهان اسلام را به یک نیروی دارای توان رقابت با سازمانها واتحادیه های اقتصادی بزرگ در جهان تبدیل کرده است، با این شرط که این منابع در اختیار یک رهبری هوشمند و مدیریت پاک و اندیشه های مؤمن به خداوند و دارای اعتماد به توانایی های خود و تلاشگر برای نسل های آینده باشند.
 
بار دیگر بر لزوم اجرای اکثر پروژه های مطرح شده در کنفرانس های گذشته از سوی متخصصان ذیربط و ایجاد بازار مشترک اسلامی که مهم ترین و بیشترین و سودمندترین پروژه برای جهان اسلام است، تأکید می کنیم هر چند که تلاش های قابل ستایش فراوانی تا کنون در زمینه های قانون گذاری و اجرا در برخی از کشورها انجام گرفته است.

 

بازار مشترک اسلامی

سخن از تشکیل بازار مشترک اسلامی، سخنی مهم و دوست داشتنی است. با توجه به این که جهان امروز به سوی اتحادیه های اقتصادی کوچک و بزرگ میان کشورهای ثروتمند و نیرومند پیش می رود، همچون اتحادیه ی اروپا و کشورهای اتحادیه جنوب شرق آسیا و منطقه ی تجارت آزاد در آمریکای شمالی و باشگاه همکاری آسیا و پاسیفیک و اتحادیه های اقتصادی دیگری در جهان به گونه ای که امروزه کشورها به تنهایی توان رقابت با مجامع اقتصادی و یا با هر گونه فعالیت تجاری منطقه ای را نخواهند داشت و در غیر این صورت این گونه کشورها در حاشیه قرار خواهند گرفت و با طعمه ی آسانی برای گروه بندی های موجود در صحنه ی اقتصادی و تجاری جهان خواهند بود.
 
بنابراین، برپایی چنین بار ری در پی انجام مطالعات لازم و نقد آن حتی پس از تشکیل توسط کارشناس۔ فتصادی به عنوان یکی از جنبه های مورد نیاز اقتصادی و گونه ای از گونه های ادغام اقتصادی برطرف کننده ی موانع اقتصادی در کلیه ی کشورهای اسلامی ضروری خواهد بود. همان گونه که اشاره کرده ایم، تحقق چنین پروژه ای به وجود یک اراده ی بین المللی میان کشورهای عضو جهان اسلام نیاز دارد.
 
حمایت از سرمایه داران، آسان نمودن انتقال سرمایه های آن ها و آزادی سفر آنها فراهم کردن زمینه برای انتقال کالاهای مورد نیاز از کشوری به کشور دیگر، برداشتن موانع و مقرراتی که مانع فعالیت این بازار مشترک شود، تخفیف تعرفهی گمرکی و دیگر مالیات ها، ایجاد تسهیلات برای شرکت های اقتصادی و اعطای نمایندگی به آنها دادن اولویت به کشورهای اسلامی در صورت وجود تشابه در پروژه ها و فراهم کردن زمینه میان کشورهای اسلامی به منظور فعال نمودن پروژه های اقتصادی به گونه ای عادلانه و با روحیه اسلامی و تعاونی، جلوگیری از رانت خواری غربی، مصرف کردن کالاها با استفاده از تبلیغات توسط کلیه ی رسانه های اطلاع رسانی، تأکید بر همبستگی اقتصادی میان کشورهای اسلامی و حمایت از یکدیگر تا رسیدن به حالت استقلال اقتصادی در کشورهای اسلامی و همکاری با دیگر ائتلاف های اقتصادی بر اساس منافع متقابل، از جمله مقدمات تشکیل چنین بازاری هستند.
 
بی تردید سازمان کنفرانس اسلامی - که بزرگترین سازمان بین المللی بعد از سازمان ملل متحد بشمار می رود و ۷۵ کشور از کشورهای آفریقایی، آسیایی، اروپایی و آمریکایی در آن عضویت دارند . تلاش هایی در راستای تشکیل بازار مشترک اسلامی همچون تأسیس بانک توسعه ی اسلامی، تأسیس مرکز آمار اقتصادی ویژه ی تحقیقات اجتماعی و آموزش، مرکز آموزش فنی و حرفه ای، دانشگاه اسلامی تکنولوژی، اتاق بازرگانی و صنایع اسلامی و دیگر پروژه ها را انجام داده است.
 
ما ضمن قدردانی از این تلاش ها و آنچه که تاکنون در این زمینه از هدف های اقتصادی تحقق یافته، اعلام می داریم که هنوز فاصله ی زیادی میان وضعیت فعلی و سطح آرمان های ملل اسلامی وجود دارد.
 
ضمن دعوت از کشورها و ملل اسلامی برای تحقق این آرزوها خواستار انجام یک دعوت تقریبی اساسی در راه تکامل وضعیت اقتصادی امت اسلامی هستیم.

 

استراتژی تقریب مذاهب اسلامی

امروز نیاز مبرمی به یک استراتژی تقریبی به نفع جهان اسلام داریم که از سوی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و یا هر سازمان دیگری و یا اتحادیه و یا یک ائتلاف و یا یک گروه اسلامی ارایه شود که این استراتژی باید با استراتژی تهیه شده در سطح سازمان کنفرانس اسلامی هماهنگ بوده و از حمایت این سازمان جهت اجرای آن در سطح جهان اسلام برخوردار باشد.
 
طبیعی است که این طرح خطیر باید در برگیرنده ی مهم ترین اهداف جامعهی اسلامی و منافعی که همه ی امت اسلامی آن را دنبال می کند، باشد. در ترسیم استراتژی تقریبی مورد انتظار چند مسأله را باید مدنظر قرار داد. از جمله:
 
۱- ترسیم اولویت های مورد نظر که منافع مسلمانان را مد نظر قرار دهد، با در نظر گرفتن محورهای مهم استراتژی تقریب مذاهب که در این مقاله نوشته شده است و پیشنهاد می کنم که مسأله ی فلسطین سرلوحه ی این استراتژی و در اولویت آن قرار گیرد که همیشه مورد تأکید امام راحل و مقام معظم رهبری در بیش از نیم قرن گذشته است.
 
۲ - تلاش برای ارایه ی برنامه های آموزشی و تربیتی در سطوح مختلف آموزشی از مدارس ابتدایی تا تحصیلات تکمیلی دانشگاهی که هدف از آن تربیت نسلی از پیشوایان اندیشه و دین به جهت فعال نمودن نسل برای مقابله با تلاش ها و اندیشه های ناشی از تعصب و غلو. این طیف باید از ملامت هیچ کسی جز خداوند ترسی نداشته باشد.
 
٣- جلوگیری از شایعاتی که در میان پیروان یک مذهب علیه دیگر مذاهب عنوان می شود و هدف از آن ایجاد اختلاف های منفی میان مسلمانان با تهیه ی برنامه ی واحدی توسط رسانه های تلویزیونی و رادیویی و نشریات در کشورهای اسلامی است. اقدام علما و اندیشمندان اسلامی به ارشاد دیگر بخش های جامعه اسلامی نسبت به این موضوع امری لازم است.
 
4 - دعوت از نخبگان اندیشه ی اسلامی و علمای مذاهب اسلامی به حمایت از ندای تقریب میان مذاهب با اندیشه های سازنده و آموزش های اسلامی خود و دادن آگاهی با استفاده از روش های علمی که امروز نمایندگی آن را مجله ی رسالة التقریب که توسط مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر می شود، به عهده دارد. دست اندرکاران این مجله بیشترین تلاش خود را برای تحقق هدف های والای تقریب انجام داده اند و در عین حال ما بر این باوریم، آنچه تا کنون در این زمینه انجام گرفته است در سطح حد انتظار ما نبوده، مگر این که اندیشمندان با مقالات ارسالی خود بر غنای هرچه بیشتر علمی این مجلهی تقریبی بیفزایند.
 
5- سرانجام باید نسبت به اجرای پیشنهادهای ارایه شده در کنفرانس های تقریبی گذشته توجه شود و باید از سوی محافل نخبگان، علما و عامه ی مسلمین اجرا و به آن عمل شود. نظیر تلاش برای وحدت کلمه پیروان مذاهب اسلامی، تلاش برای برطرف کردن مسایلی که باعث ایجاد اختلاف منفی در موضع عملی شود و نشر کتاب، رساله و مجله های تقریبی و دعوت از روزنامه ها و رادیوها و کلیه رسانه های اطلاع رسانی به تبلیغ برنامه های تقریبی هماهنگ شده در جهت تحقق وحدت اسلامی، برگزاری کنفرانس های تقریبی و تشویق دانشگاه ها و به ویژه دانشگاه های اسلامی جهت اهتمام به فرهنگ اسلامی عمومی و نشر جوامع حدیث و رجال برای استفاده علما و بهره گیری از مساجد و مدارس و دیگر اماکن آموزشی و ارایه برنامه های تربیتی تقریبی حساب شده برای نسل آینده.
 
6 - توصیه به دولت های اسلامی و درخواست از آنها مبنی بر توجه به مراکز تحقیقاتی خود و حمایت و تشویق از این مراکز. اما مایه ی تأسف این است که سرمایه گذاری در بخش های مطالعات و تحقیقات کشورهای اسلامی طی سال های گذشته کاهش یافته، در حالی که حجم این سرمایه گذاری در کشورهای در حال توسعه افزایش یافته است.
 
و سرانجام این مقاله را با این سخن فیلسوف علامه محمدتقی جعفری پایان می دهم:«اختلاف راه رقابت سازنده و بهترین ابزار برای پیشرفت معرفت عمل خواهد بود که بدون آن، در این دو بخش معرفت و عمل تکاملی نخواهد بود. و در اسلام دستورهایی وجود ندارد که از مسلمانان بخواهد فعالیت مغزی واحدی داشته باشند و به نتیجه ی واحدی دست یابند. از سوی دیگر اسلام مردم را به مطالعه و تلاش اجتهادی دایم و مستمر دعوت نموده و چنین چیزی بدون بروز اختلاف تحقق نخواهد یافت چون اختلاف یک پدیده ی طبیعی معلول حیاتی بودن معارف اسلامی است. از این رو اختلاف در راه رقابت سازنده روی می دهد و نه در کشمکش های ویران کننده احتمالا این رقابت سازنده از طرف صاحبان قدرت که گاهی مورد بهره برداری قرار می گیرد.»(9)
 
پی‌نوشت‌ها:
1- سوره شوری، آیه ۱۳
2- اصل الشیعة وأصولها، محمدحسین کاشف الغطاء، ص116.
3- سوره توبه، آیه ۹۲
4- سوره هود، آیه های ۱۱۸-۱۱۹
5- وحدة الامة الاسلامیة فی القرن الحادی و العشرین، ص ۲۶۳.
6- التقریب بین المذاهب الإسلامیة،رقم ۷، ص ۱۹۳.
7- رسالة التقریب، عدد ۳۹، ص ۲۹۲.
8- اسرائیل مشروع استعماری، ص ۲۱.
9- رسالة التقریب، عدد ۲، ص 141.
 
منابع:
١- قرآن کریم
۲- آصفی، محمد مهدی، دور الحج فی ترسیخ الاسلام فی العلاقات الاجتماعیة، مجلة میقات الحج. تهران، ایران، شماره اول ۱۶۱۰ﻫ.
۳- ابو زهره، محمد، الوحدة الاسلامیة، دار الفکر العربی، القاهرة، مصر.
4- حب الله حیدر: نحو اعادة ترتیب للمصادر النصوصیة، مجلة فقه اهل بیت (علیه السلام)، قم، ایران، شماره: ۲۶، سال ۲۰۰۲م.
5- الحکیم، محمد باقر: الآخرة الایمانیة. من منظور الثقلین، دار الغدیر، قم، ایران، چاپ اول، ۲۰۰۳م.
6- خمینی، روح الله، کتاب الطهارة، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمه الله)، ایران، چاپ اول، ۱۶۲۱ ﻫ
۷- خمینی، روح الله: وحدت از دیدگاه امام خمینی(رحمه الله)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ایران، چاپ دوم ۱۹۹۹م.
۸- سلام، عاطف: الوحدة العقائدیة عند السنة و الشیعة، دار البلاغة، بیروت، لبنان، چاپ اول، ۱۹۸۷م.
9- شرف الدین، عبدالحسین، الفصول المهمة فی تألیف الامة، مکتب الداوری، قم، ایران، چاپ پنجم، [بدون تاریخ]
۱۰- الشکعة، مصطفى: اسلام بلامذاهب، الدار المصریة اللبنانیة، قاهره، مصر، چاپ دوازدهم، ۱۹۹۷م.
۱۱- شمس الدین، محمد مهدی: الاجتهاد و التجدید فی الفقه الاسلامی، المؤسسة الدولیة للدراسات و النشر، بیروت، لبنان، چاپ اول، ۱۹۹۹م.
۱۲- الشهرستانی، ابوبکر محمد بن عبدالکریم بن احمد: الملل و النحل، منشورات الشریف الرضی، قم، ایران، چاپ سوم، ۱۹۸۸م.
۱۳- الصدر، محمد باقر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، مجمع الشهید آیة الله الصدر (رحمه الله)، ایران، چاپ دوم، ۱۵۰۸ ﻫ.
14- فضل الله، محمد حسین: الحرکة الاسلامیة، هموم وقضایا، مطبعة الصدر، چاپ چهارم، ۱۹۹۸م.
15- فضل الله محمد حسین، حقائق هامة فی الحوار الاسلامی - الإسلامی: مجله رسالت التقریب، شماره ۱۹-۲۰ ایران، ۱۹۹۸م.
16- القرضاوی، یوسف، حوار المجلة رسالة التقریب، شماره ۱۹-۲۰، ایران، ۱۹۹۸م.
۱۷- گروهی از محققین: مسألة التقریب بین المذاهب الاسلامیة: أسس و منطلقات، دار التقریب، بیروت، لبنان، چاپ دوم ۱۹۹۷م.
۱۸- گروهی از محققین: مشروع اعادة کتابة التاریخ الاسلامی؛ مقاربات نقدیة، کتاب المنهاج، دار الغدیر، بیروت، لبنان، چاپ نخست ۲۰۰۶م.
۱۹- گروهی از محققین : الوحدة الاسلامیة أو التقریب بین المذاهب الإسلامیة، وثائق خطیة، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات بیروت، لبنان چاپ اول، ۱۹۹۵م.
۲۰- گروهی از محققین: الوحدة الاسلامیة مالها وما علیها، دار التقریب، بیروت، لبنان، چاپ اول، 1994م.
۲۱- واعظ زاده خراسانی، محمد: الوحدة الإسلامیة، عناصرها و موانعها ، مجلة رسالة التقریب، ایران، شماره ۱۵، ۱۹۹۷م.
 
منبع: مجموعه مقالات استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، نویسنده: شیخ محمد مهدی تسخیری، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1384ش، صص 296-273